وبلاگ کارشناسی مشاوره و سرگروه مشاوره آموزش و پرورش ناحیه سه کرمانشاه

خودت را دوست بدار و کمک کن تا دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند...

وبلاگ کارشناسی مشاوره و سرگروه مشاوره آموزش و پرورش ناحیه سه کرمانشاه

خودت را دوست بدار و کمک کن تا دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند...

۱۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

۱۲
فروردين

وزیر آموزش و پرورش:

شبکه اجتماعی دانش‌آموزان به زودی فعالیت خود را آغاز می کند

وزیر آموزش و پرورش بیان داشت: شبکه اجتماعی دانش‌آموزان به زودی فعالیت خود را آغاز می کند

به گزارش اداره اطلاع‌رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان کرمانشاه به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی شبکه خبر، محسن حاجی‌میرزایی وزیر آموزش و پرورش در برنامه 18/30 شبکه خبر گفت: با همکاری صدا و سیما برنامه آموزش را انجام دادیم و نگذاشتیم وقفه‌ای در آموزش دانش آموزان ایجاد شود.
وی افزود: معلمانی که برای آموزش از طریق رسانه ملی انتخاب شدند از تهران و استان البرز بودند و این به دلیل دسترسی راحت‌تر بود و این معلمان از میان بهترین‌ها انتخاب شدند.
حاجی‌میرزایی در خصوص وضعیت فعالیت مدارس در روزهای آینده افزود: ما تابع ستاد مقابله با کرونا هستیم و تا زمانی که وزارت بهداشت اعلام نکرده ما مدارس را بازگشایی نخواهیم کرد و در ستاد کرونا تصمیم بر این است که با احتساب آموزش مجازی یک ماه به دوره آموزشی اضافه می‌شود. البته این بستگی به شیوع کرونا دارد
.
وزیر آموزش و پرورش اظهار داشت: مدرسه تعطیل شده، اما آموزش تعطیل نیست. ما شبکه‌ای را طراحی کردیم و از فضای مجازی و اطلاع رسانی‌های داخلی کمک گرفتیم و بنا بر این است که مدارس واقعی را در فضای مجازی شکل بدهیم که در این مدارس و کلاس‌ها جای معلم و دانش آموز مشخص است و معلم از همین طریق می‌تواند آزمون بگیرد و تمامی تلاش بر این است تا نیمه فروردین شبکه اجتماعی دانش آموزان عملیاتی شود.

وی همچنین درباره اعمال افزایش حقوق افزود: معلمان و کارکنان آموزش و پرورش شامل افزایش حقوق شده اند، البته جریان رتبه بندی معلمان هم باید حفظ شود.
وزیر آموزش و پرورش گفت: در سال ۹۸ فعالیت مربوط به کاستی‌های سیل و زلزله که در آموزش وقفه ایجاد کرده بود؛ جبران شد و در این راستا شاهد آن هستیم که فضای آموزشی در کرمانشاه افزایش پیدا کرده است.
حاجی‌میرزایی در رابطه با بسته‌های تحول خاطرنشان ساخت: تمرکز دستگاه تعلیم و تربیت روی کارآفرینی است و تلاش می‌شود دانش آموزان در دوره متوسطه مهارتی را فراگیرند و در آینده از آن استفاده کنند.

  • کارشناسی مشاوره و گروه آموزشی مشاوران ناحیه سه کرمانشاه
۰۶
فروردين

 

با سلام و احترام

راهنما و دستورالعمل اصول مشاوره تلفنی در مواقع بحرانی جهت اطلاع و اقدام ارسال می گردد.

راهنمای اصول مشاوره تلفنی

  • کارشناسی مشاوره و گروه آموزشی مشاوران ناحیه سه کرمانشاه
۰۶
فروردين

 

باسلام و احترام

ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن سال نو و آرزوی صحت و سلامتی،به اطلاع کلیه مدیران و مشاوران می رساند عطف به دستورالعمل شرح وظایف سازمانی همکاران در مقابله با بحران کرونا مصوب وزارت متبوع و ابلاغیه ادراه محترم مشاوره استان مبنی بر ارایه خدمات مشاوره تربیتی و تحصیلی غیرحضوری اعضای تخصصی مراکز مشاوره ویژه دانش آموزان و خانواده ها به پیوست راهنما و دستورالعمل برنامه صدای مشاور مرکز مشاوره امید ناحیه سه جهت اطلاع و اقدام ارسال می گردد.شایسته مدیران و مشاوران نسبت به معرفی و تشریح طرح مذکور در کانال و فضای مجازی آموزشگاه تحت تصدی خویش با توجه به نکات لازم التوجه مندرج در دستورالعمل ارسالی،اقدامات لازم را مدنظر قرار دهند.(همکاران مشاور منتخب در طرح صدای مشاور که اسامی آن ها در دستورالعمل مذکور قید گردیده تمهیدات لازم را جهت پاسخگویی به دانش آموزان و خانواده ها در ساعت مقرر و معین گردیده مورد توجه قرار دهند.)

  • کارشناسی مشاوره و گروه آموزشی مشاوران ناحیه سه کرمانشاه
۰۳
فروردين

 

از تغییر مسیر نترسید!

یک ویلا در کلاردشت دارم (جایی که خیلی مورد علاقه‌ی من است و طبیعتِ زیبایش را می‌پسندم).
مدتی پیش که در آنجا بودم. هوا کمی برفی و تاریک بود و من منتظرِ یکی از دوستانم بودم. ایشان به همراه ماشینی که کرایه کرده‌بودند، از کوچه گذشته‌ بودند و راه را گم کردند؛ راننده با ماشین در چاله افتاده بود و نمی‌توانست از آن بیرون آید.

ایشان با من تماس گرفتند و متوجه شدم که در ۱۵۰ متریِ ما هستند. رفتم و هدایتشان کردم که وارد ویلا شوند و خواستم به کمک اهالی به راننده کمک کنم (راننده تاکسی به عقیده‌ی من یا حواس‌پرت بود، یا دقت کمی داشت و حرف گوش‌کن هم نبود. چون سعی می‌کرد به زور ماشین را از چاله بیرون بیاوریم!).

زنگ زدیم و یکی از همسایه‌ها آمدند و به بقیه خبر دادند.
در این هنگام، از یک موتورسواری که در هوای برفی کلاهی بر سر داشت و از آنجا عبور کرد، درخواست کردم به ما کمک کند.
به او گفتم: برادر می‌توانی به ما کمک کنی که ماشین را دربیاوریم؟
موتورش را پارک کرد و گفت: مگر می‌شود کمک نکرد؟!
خیلی برایم جالب بود که چنین فرهنگ قشنگی دارند.

واقعه این بود که:
در شبی برفی و تاریک، ماشینی در چاله افتاده بود. راننده به مسافر غرغر می‌کرد که ایشان مرا در چاله انداخت!
مسافر می‌گفت: شما که راننده هستی باید تشخیص بدهی که کجا باید بروی.
از طرف دیگر، مسافر احساس گناه می‌کرد که منِ میزبان در سرمای بیرونم و ایشان در خانه است.

 یکی از همسایه‌ها که آمده بود، می‌گفت: آقا حالا چه وقتِ افتادن در چاله است؟!
 یکی دیگر از همسایه‌ها می‌گفت: آخر اینجا جای چاله است؟!
 دیگری می‌گفت: آقای راننده مگر تو چشم نداری؟
 دیگری می‌گفت: خب همسایه‌ها پول بگذارند و اینجا را درست کنند.
 آقای موتورسوار، خوشحال بود که می‌تواند کمک کند و کسی را از چاله دربیاورد.

خلاصه چندتا از همسایه‌ها آمدند و هر چه تلاش می‌کردند، ماشین از چاله درنمی‌آمد.
هر کسی یک حرفی می‌زد و یک برداشتی داشت و من‌که همیشه دنبال موضوع و سوژه هستم، دیدم که هر شخصی از یک واقعه ثابت تفسیرهای گوناگون دارد.

سرانجام آقای موتور سوار گفت: من یک راننده‌ی نیسان سراغ دارم.
به او زنگ زد و او هم با نیسان آمد و طنابی آورد و به ماشین بست و ماشین را بیرون کشیدند.
راننده‌ی ماشینی که در چاله افتاده بود، آن‌قدر در بیرون آمدن از چاله عجله داشت که حتی وقتی ماشینش از چاله درآمد، باز هم گاز داد و زد به سپرِ نیسان! و راننده نیسان عصبانی شد که ما نصفِ شبی آمده‌ایم به تو کمک کنیم و تو سپرِ ماشینِ ما را هم خراب کردی!
حقیقتاً راننده باید پولِ راننده نیسان را می‌داد!

من پولی همراه نداشتم برای همین راننده نیسان را به منزل دعوت کردم که بیاید و چیزی بخورد و کمی استراحتی کند.
تشکر کرد و بعداً هم متوجه شدم که از قهرمانانِ ورزشیِ سابقِ کشور بوده‌اند و با هم دوست شدیم.

وقتی آمد به ویلا، نشست و گفت: من خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم. اتفاقاتی که رخ داد، سببِ آشناییِ من با شما شد. بعد به دوستِ من گفت: راننده‌ی شما زد به سپرِ ماشینِ ما (در واقع خسارتی هم می‌خواست از مهمانِ من بگیرد).
من دیدم که مهمانِ من از یک طرف احساسِ گناه می‌کند و از طرف دیگر احساس اجحاف می‌کرد که چرا این مسئله دارد به او تحمیل می‌شود و از یک طرف احساس گناه می‌کرد که چرا منِ میزبان درگیرِ این ماجرا شده‌ام؟!
راننده تاکسی هم احساس اجحاف می‌کرد که چرا آدرس غلط به او داده بودند.

وقتی خوب نگاه کنیم، این شخصیت‌های مختلف، خودِ ما هستیم. یعنی هرکدام از ما، شخصیت‌های مختلفی داریم و به یک واقعه‌ی ثابت بر اساسِ  برنامه‌ریزی‌مان و بر اساس انتخابمان نگاه می‌کنیم و یکی از این شخصیت‌ها را انتخاب می‌کنیم.

  • یکی می‌تواند بگوید که من آدمِ بدبختی هستم و یکی می‌تواند بگوید چه خوب شد از چاله درآمدیم، چه مردمان شریفی که کمک کردند.
  • یکی می تواند احساسِ گناه و یکی می‌تواند احساس مسئولیت کند.
  • می تواند بگوید چه کمکی از من ساخته است و برود کمک کند یا می‌تواند در خانه بنشیند و حرص بخورد.

چیزی که یاد گرفتم، این است که من در یک حادثه، جزوِ کدام یک از این شخصیت‌ها باشم؟
این را بهانه‌ای کنم که بابتش به دیگران غر بزنم و بگویم همسایه‌ها غیرت ندارند که با دو کیسه سیمان این پل را تعمیر کنند؟!
یا این که این را ابزاری کنم برای این که بگویم توانستم به کسی خدمت کنم؟
یا این که آن را وسیله‌ای کنم برای احساس گناه؟ یا بگویم خدا را شکر که تمام این اتفاقات رخ داد که من با دو – سه نفر آشنا شوم.

 چرا وقتی چند نفر به ما کمک می‌کنند، این را به فال نیک نگیریم که انسانیت زنده‌ است و هنوز معرفتی هست؟

 چرا وقتی به تو کمک نمی‌کنند یا به تو کلک می‌زنند یا فریبت می‌دهند، سال‌های سال این خاطره‌ی تلخ را تعریف می‌کنی؟

باور کنید بیش از آن چه تصورش را کنید، ما حق انتخاب داریم.
حق انتخاب داریم که در جلدِ کدام‌یک از این آدم‌ها و شخصیت‌ها برویم:

  • فردی که احساسِ اجحاف دارد.
  • فردی که شاکر و قدرشناس است.
  • فردی که دنبال فرصت‌های خوب در زندگی است.
  • فردی که دنبال بهانه است برای این که کمک کند.
  • فردی که طماع است و می‌خواهد از هر نمدی برای خودش کلاهی بردارد.

انتخابِ با ماست.
شما حق انتخاب دارید.
من حقِ انتخاب دارم.
دیگران هم حق انتخاب دارند.
شخصیتی را باید انتخاب کنیم که از ما موجودِ بهتر و انسان سعادتمندتری می‌سازد.

خوشبختی، درست زیستن، موفقیت و… همه یک انتخاب است!

شاید ما هنوز دوران کودکی را با خود همراه داریم و فکر می‌کنیم که دیگران مسئولِ خوشبختیِ من هستند.
کودکان واقعاً اینچنین‌اند. چون بزرگترها باید تصمیم بگیرند که آن‌ها خوشبخت شوند.
اما اکنون که بزرگ و بالغ شده‌ام چطور؟ آیا هنوز باید غر بزنم و بگویم شما مسئول هستید و تقصیرِ این و آن است؟
کودک می‌تواند این کار را بکند. چون اگر خوشحال نیست، تقصیر پدر و مادرش است؛ ولی من و شما که بچه و کودک نیستیم!

تصمیم بگیریم؛ و تصمیماتِ درست بگیریم.
تصمیماتی بگیریم که از من و شما انسان‌های بهتری بسازد.
تصمیمی بگیریم که آینده‌ی ما تضمین شود. آینده‌مان را خراب نکنیم.
اگر سرم درد می‌کند، می‌توانم مواد مخدر استفاده کنم!
الان سرم خوب می‌شود ولی فردا چه؟!
فردا تمام بدنم معتاد خواهد شد و به خاطرِ گریز از یک دردِ موقت، صد درد برای خودم خریده‌ام.
این‌ها تصمیم است.

دوستان و برنامه‌های تلویزیونی و نشریات و موسیقی‌مان را درست انتخاب کنیم.
فیلمی را که می‌خواهیم نگاه کنیم، درست انتخاب کنیم.
ما حق انتخاب داریم.
اگر یک جا که مدام ضجه می‌زنند و این امر شما را آزار می‌دهد، اگر یک جا پر از صحنه‌های ناراحت‌کننده و خشونت است، خُب چرا نگاه می‌کنید؟!!!
شما حق انتخاب دارید.
پس استفاده کنید.
بیش از آن که فکر کنید، حق انتخاب دارید. و به دیگران نیز حق انتخاب بدهید و کمکشان کنید.
به فرزندانتان یاد بدهید که مسیرشان را انتخاب کنند و هر وقت پی بردند اشتباه است، راه را عوض کنند.

از تغییر مسیر نترسید.

به نظر شما کدامیک از شخصیت‌های آن شب برنده بود؟ (ضمن این‌که تمامِ شخصیت‌هایی که آن شب چه مهمان و چه راننده و چه همسایه‌ی من بودند، همگی واقعیت داشتند) اما چه کسی برنده بود؟
شخصی که آن واقعیت را می‌پذیرفت که به نفعش بود و از او انسانِ بهتری می‌ساخت و او را خوشحال‌تر و قوی‌تر می‌ساخت.

همیشه در بدترین بلاها و سخت‌ترین شرایط، وقتی خوب دقت کنید، صدها نکته‌ی مثبت، آموزنده و به‌دردبخور وجود دارد.
همیشه در هر موضوعی شما می‌توانید یک حُسن پیدا کنید.

خیلی از اوقات، موفقیت از راه‌هایی می‌آید که ما انتظارش را نداریم. خیلی وقت‌ها خوشبختی، موفقیت و ثروت و تندرستی، از مسیرهای مشکلات و مریضی و سختی‌ها می‌آید ولی چون ما عادت نداریم، می‌گوییم نه این، چیزی نیست که من می‌خواهم!
تردید نکنید.
از سختی‌ها و مشکلات نترسید.
آن‌ها فرصت‌اند.
آن چاله‌ها فرصت‌اند که دوست پیدا کنید.
آن چاله‌ها فرصت‌اند که خودتان را بیازمایید.
و آن چاله‌ها فرصت‌اند که بفهمید، کی و چی هستید و چقدر توانایی دارید؟

من آدم‌های بسیاری را سراغ دارم که از همین اتفاقات و تصادفات و در چاله‌ افتادن‌ها، دوستانی دائمی پیدا کرده‌اند. دوستانی خوب در شهرهای مختلف. مثل برادر و خواهر تا آخر عمر با هم مانده‌اند.
همه‌ی این‌ها فرصت است.
اقدام کنید.
گذشته گذشت.
از حالا آغاز کنید.
حتی اختلافات!
این‌ها فرصتی است برای دوستیِ بهتر و عمیق‌تر.

به‌قول ذوقی اردستانی:
من رشته‌ی محبتِ تو پاره می‌کنم
شاید گره خورد، به تو نزدیک‌تر شوم

حتی اختلافات زناشویی و شراکت‌ها، می‌تواند منجر به دوستی‌های عمیق‌تر شود؛ به شرطی که ما در این ماجرا شخصیتی را انتخاب کنیم که فرصت‌های مناسب را شکار می‌کند، به خودش احترام می‌گذارد و بهترین‌ها را جستجو می‌کند؛ حتی در دلِ بدترین‌ها.

دوستدارتان
محمود معظمی

  • کارشناسی مشاوره و گروه آموزشی مشاوران ناحیه سه کرمانشاه
۰۳
فروردين

قابل توجه داوطلبان آزمونهای سراسری

پیرو هشدارهای متعدد این سازمان مبنی بر سوء استفاده اشخاص و موسسات سودجو از نام و اعتبار سازمان سنجش آموزش کشور به اطلاع می رساند. با شکایت این سازمان و پیگیری موضوع توسط پلیس فتا و نیروی انتظامی عوامل کانال مجعول و غیر واقعی که به نام سازمان سنجش در فضای مجازی ( تلگرام ) فعالیت می کرد شناسایی ، دستگیر و جهت اقدامات بعدی تحویل مراجع قضایی شدند.

مجددا به اطلاع داوطلبان و شهروندان گرامی می رساند سازمان سنجش آموزش کشور هیچگونه فعالیت و اطلاع رسانی در فضای مجازی به جز کانالهای اطلاع رسانی داخل به نشانی ذیل ندارد.

پیام رسان سروش :  http://sapp.ir/sanjeshprnoet

پیام رسان آی گپ : https://profile.igap.net/prnoetir

پیام رسان گپ: https://gap.im/prnoetir

پیام رسان بله: prnoetir@

پیام رسان ایتا : https://eitaa.com/prnoetir

درصورت مشاهده هرگونه اقدامات خلاف قوانین و مقررات و یا سوء استفاده احتمالی از نام و عنوان این سازمان را از طریق شماره تلفن های 36182152-026 و 36182151-026 و آدرس الکترونیکی hefazatazmon@sanjesh.org یا نشانی اینترنتی http://q.sanjesh.org/53479  به ستاد خبری اداره کل حراست سازمان سنجش آموزش کشور گزارش نمایند.

  • کارشناسی مشاوره و گروه آموزشی مشاوران ناحیه سه کرمانشاه